کد مطلب:88102 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:413
الف- خدایا تو می دانی كه جنگ ما برای سلطه جویی و دنیاطلبی نبود، بلكه می خواستیم تا شعائر از میان رفته ی دین تو را بازگردانیم و اصلاح امور را در دیار و بلادت آشكار سازیم تا بندگان مظلومت امنیت یابند و احكام و حدود تعطیل شده ات تجدید شده و بر پا گردد.[1]. ب- چون طلحه و زبیر بیعت شكنی كرده و آماده ی جنگ با آن حضرت [صفحه 4] شدند،به آنها فرمود: شما ندانسته و ناخودآگاه با من یبعت نكردید، روش من و شما یكسان نیست، من شما را برای خدا می خواهم و شما مرا برای خود می خواهید، سپس رو به مردم كرد و فرود: ای مردم بر خلاف دلخواهتان مرا یاری دهید، به خدا سوگند به مظلوم انصاف می دهم تا حقش را از ظالم بگیرم و افسار در بینی ظالم كنم تا او را به آبشخور حق در آورم، اگر چه ناراضی باشد[2]. ج- زمانی كه با لشكر دشمن مواجه می شد، چنین می فرمود: خدایا: دلها به سوی تو شتافته، گردنها كشیده شده، دیده ها باز مانده، گامها راه پیموده و بدنها لاغر شده است (با تمام وجود به سوی تو آمده ایم)، خدایا عداوتهای پنهان آشكار شده و كینه ها در سینه هاب هجوش آمده، خدایا به تو شكایت می آوریم از نبودن پیغمبرمن و بسیاری دشمن و پراكندگی آرائمان، پروردگارا، خودت میان ما و قوم ما به حق داوری و میانجی گری فرما كه تو بهترین داورانی.[3].
تاریخ مدون جنگهای بشری، شهادت می دهد كه هدف و انگیزه ی جنگها، غالبا كشور گشایی، توسعه طلبی و استثمار مستضعفین بوده است، ولی علی- علیه السلام- هدف خود رادر جنگهایش چنین بیان می كند:
صفحه 4.